مشکلات سلامت روانی در دوران میانسالی و سالخوردگی بهتدریج با افزایش میانگین سنی در جوامع توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش هستند. از میان مشکلات روانپزشکی مربوط به این دورهی سنی، زوال عقل (دمانس) بهخصوص زوال عقل نوع آلزایمر یکی از شایعترین آنهاست که زندگی افراد مسن و اطرافیان آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. بررسیها نشان میدهند که 6 درصد از مردان و 8 درصد از زنان در 65 سالگی و 11 درصد از مردان و 14 درصد از زنان در سن 85 سالگی به این بیماری مبتلا شده و شیوع بیماری با افزایش سن نیز بیشتر میشود.
آلزایمر نوعی بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که با سرعت پایین رشد میکند و از علایم و نشانهای اولیه این بیماری میتوان به وجود مشکل در انجام امور روزمره و آشنا، مشکل در تکلم (به زحمت افتادن در یافتن کلمات)، گُم کردن زمان و مکان، اشکال در قضاوت، نقص در تفکر انتزاعی، گُم کردن یا جا گذاشتن اشیا، تغییرات خلقی و رفتاری، تغییرات شخصیتی و فقدان ابتکار عمل اشاره کرد. در اين بيماري تغييرات متعددي در مغز بيمار رخ ميدهد كه باعث تغییر شکل و كوچك شدن مغز و از بين رفتن سلولهاي مغزي ميشود.
گرچه آلزایمر بر روی مغز تأثیر می گذارد، اما بخشی از عواقب بیماری لزوماً با آسیب مغزی در ارتباط نیستند. در بسیاری از بیماران مبتلا به آلزایمر، این بیماری بهطور غیر مستقیم منجر به مسائل روانشناختی میشود که مستقل از نشانههای بیماری هستند. در مراحل اولیه شروع بیماری فرد با مشاهدهی نقص در برخی از تواناییهای شناختی خود (مانند حافظه) دچار نگرانی میشود. یکی از مهمترین مشکلات آلزایمر به ویژه در مراحل اولیه، واکنش فرد به آگاه شدن از ابتلا به بیماری است. به بیان دیگر لزوماً نقطه بحرانی بیماری شروع علایم بیماری نیست، بلکه زمانی است که هنوز مشکلات شدید ظاهر نشدهاند ولی فرد با اطلاع از ابتلا به آلزایمر در خصوص عواقب منفی بیماری دچار تشویش میشود. این موضوع در سایر بیماریها جسمی نیز وجود دارد، اما در مورد بیماریهایی مانند آلزایمر که سیری پیشرونده داشته و درمان قطعی برای آنها وجود ندارد و کیفیت زندگی بیمار را تغییر میدهند اهمیت بیشتری پیدا میکند. بههمین دلیل بسیاری از بیماران مبتلا به آلزایمر بعد از آنکه تشخیص بیماری را دریافت میکنند، دچار اضطراب و افسردگی شده و امید خود را از دست میدهند.
شرح حال زیر مثال خوبی است از آنچه گفته شد:
” بیمار زنی 65 ساله است که برای مابقی زندگی خود نقشههای فراوانی در سر دارد. او میخواهد بعد از ازدواج با نامزدش، به جاهای دیدنی سفر کرده، عضو انجمن حمایت از محیط زیست شده و در کلاسهای یوگا ثبت نام کند، او هنوز از اینکه به آلزایمر مبتلا گردیده بیخبر است”.
بعد از تشخیص آلزایمر: ” بعد از اینکه فهمید به آلزایمر مبتلا شده است، همه چیز تغییر کرد، او برای روزها در خانه مانده و با کسی تماس نمیگرفت، نامزدش او را ترک کرد و تمام رویاها و نقشههایش برای زندگی از بین رفتند. در نهایت بعد از چند ماه به شدت افسرده شد و در بیمارستان روانپزشکی بستری گردید، بعد از کمی بهبودی، با کمک روانشناسش تصمیم گرفت اقدامات درمانی برای آلزایمر را انجام دهد”.
همانطور که در مثال بالا مشخص است، کارکرد روانی بیمار در اثر اطلاع از ابتلا به آلزایمر مختل شده و همین موضوع زمینه را برای تشدید سرعت بیماری مهیا میسازد. جدا از این، مسائل روانی ناشی از تشخیص آلزایمر به افراد مبتلا محدود نمیشود. اعضای خانواده و مراقبان بیمار نیز با مشکلات روانی – اجتماعی ویژهای روبرو هستند. همانطورکه فرد مبتلا ممکن است دچار افسردگی و انزوای اجتماعی شود، احتمال دارد اطرافیان فرد نیز با این مشکلات روبرو شوند. از آنجا که سیر بیماری آرام و پیشرونده است، مراقبان و اعضای خانواده فرد هم بهطور پیوسته فشار روانی رو به افزایشی را متحمل میشوند. بررسیهایی که روی اعضای خانواده و مراقبان افراد مبتلا به آلزایمر انجام شده، مشخص کردهاند که بهداشت روانی آنها در این مسیر تحت تأثیر منفی قرار میگیرد. بنابراین جدا از علایم مربوط به خود آلزایمر، مسائل روانی ذکر شده، یکی از مهمترین موضوعاتی است که چنانچه مورد توجه قرار نگیرند، شدت و سرعت بیماری را افزایش داده و فرایند درمان را پیچیده کرده و از طرفی کیفیت زندگی اطرافیان بیمار را نیز تغییر میدهند.
در طی دهههای گذشته، تحقیقات در خصوص سبب شناسی این بیماری بر مبنای یافتههای ژنتیکی صورت گرفتهاند و معین شده که برخی از ژنها و پروتئینها در بروز این بیماری نقش دارند. گرچه این مطالعات شواهد محکمی در خصوص زمینههای ژنتیکی این بیماری یافتهاند، ولی بهطور قطع نمیتوان گفت این بیماری صرفاً علت ژنتیکی دارد. در مجموع مطالعات مشخص کردهاند که عوامل خطرزایی که احتمال ابتلا به آلزایمر را افزایش میدهند شامل، سابقهی خانوادگی ابتلا به زوال عقل، سابقهی اختلالهای روانپریشی در بستگان درجهی یک، سابقهی بیماری پارکینسون در خانواده، شرایط محیطی آسیبزا، مصرف آلومینیوم در رژیم غذایی، مصرف الکل، چپ دست بودن یا دو سو توانی، سابقهی ضربه و صدمه به سر، آلرژی، مننژیت، صرع، عفونتهای ویروسی، اختلالات بینایی و شنوایی، افسردگی، وضعیت اقتصادی ضعیف، نداشتن زندگی شاد و جذاب، فقدان بهزیستی و رفاه، حوداث و ضربههای سخت در زندگی و سطح تحصیلات پایین، عملکرد شناختی ضعیف، شرایط شغلی سطح پایین، فقدان تعاملات اجتماعی و فعالیتهای زمان فراغت، هستند.
با توجه به این یافتهها میتوان گفت آلزایمر بیماری است که تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی بروز پیدا میکند. در میان عوامل محیطی نقش عوامل روانی- اجتماعی بسیار جالب توجه است. افرادی که به لحاظ فعالیتهای شناختی و اجتماعی در سطح بالایی هستند و از زندگی خود لذت میبرند و در طول زندگی با افسردگی دست به گریبان نبوده و پیوسته فشار روانی بالایی را تحمل نکردهاند، نسبت به دیگرانی که در طرف مقابل قرار دارند، دیرتر به آلزایمر مبتلا شده و احتمال بروز بیماری در آنها کاهش مییابد. بنابراین هر چه مغز فعالتر باشد و فرد از دوران اولیه رشد در محیطی تحریک کننده و آموزشی به لحاظ شناختی رشد کند از احتمال بروز آلزایمر در کهنسالیاش کاسته خواهد شد. بنابراین سلامت روانی و شرایط زندگی مطلوب و کم تنش از عوامل مهمی هستند که میتواند در تعامل با سایر عوامل از احتمال ابتلا به آلزایمر بکاهد، با این توضیحات مشخص میگردد عوامل ذکر شده حتی سالها قبل از بروز بیماری، نقش مهمی در راه اندازی بیماری در دوران پیری دارند.
با توجه به سطرهای پیشین، در یک جمعبندی کلی باید گفت گرچه آلزایمر حاصل تخریب سیستم اعصاب مرکزی است، اما فاکتورهای روانی و روانشناختی چه در بعد پیشگری و چه در بعد درمان آلزایمر نقش به سزایی دارند. مدیریت عوامل روانی در بروز و سیر بیماری میتوانند از یک طرف به کاهش شیوع بیماری کمک کرده و از طرف دیگر کیفیت زندگی و اثر بخشی درمانها را ارتقاء بخشد.
منابع:
Huang CY, Sousa VD, et al. (2009) Stressors, social support, depressive symptoms and general health status of Taiwanese caregivers of persons with stroke or Alzheimer’s disease. J Clin Nurs; 18(4):502-11.
He YL, Zhang XK, Zhang MY (2000) Psychosocial risk factors for Alzheimer’s disease. Hong Kong Journal of Psychiatry.
10 Warning Signs – Alzheimer’s disease. (2000) Retrieved from http://www.alzheimerlondon.ca
Psychological Problems Associated with Alzheimer’s disease. (2009) Retrieved from http://blog.bioasis.ca
American Psychiatric Association (2000). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders Fourth Edition, Text Revision (DSM-IV-TR), American Psychiatric Association bublisher, United State.